مدح و شهادت مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
آن شب که کوفه شاهد ننـگی سیاه بود در گـریه آسـمان و زمین تا پـگـاه بود از نالهای شکسته شد آن شب سکوت شهر طفلی گرسنه بود که چشمش به راه بود ای آسمان بگو که در آن صبح فتنهخیز دور فـلـک، اسـیـر کـدام اشـتـبـاه بـود بخشندهای که داد نگین در رکوع خویش چون شد که سجدهگاه بر او قتلگاه بود آن عـصمت مجـسّم حق در تمام عـمر جز حرف حق نگفت و همینش گناه بود در کهکـشان درد، عـلی بود و آسـمان تـنـهـا گــواه حـیـدر کـرّار، مــاه بــود هر چند خـسته بود دلـش از جـفـا ولی بیـچـارگان و خـسـتهدلان را پـنـاه بود میکرد اقتدا به علی گر جهان، خروش! کِی حال روزگـار، بدینسان تـبـاه بود |